به گزارش مشرق، ساعت ۲۲:۳۳ دقیقه ۳۰ دی سال ۹۴ مرد میوه فروشی به نام شهرام در منطقه یافت آباد هدف اسیدپاشی قرارگرفت و با فریادهایش بلافاصله همسایهها به کمکش شتافته و او را به بیمارستان منتقل کردند.
شهرام روی تخت بیمارستان به مأموران گفت: داخل مغازه نشسته بودم که ناگهان مردی نقابدارکه پلیور مشکی، شلوار لی و کفش کتانی سفید به پا داشت وارد مغازهام شد. او یک ظرف پلاستیکی در دست داشت که بدون هیچ حرفی محتویات داخل ظرف را رویم پاشید وبعد هم سوار برموتورسیکلتی که کمی جلوتر پارک شده بود فرار کرد.
دوربین مغازهام مجهز به سیستم مداربسته است و فیلم این صحنه را دارم. تنها شانسی که آوردم این بود که پشت میز بودم و اسید بیشتر به پیشانی و روی سرم ریخت.به دنبال این ماجرای هولناک، پروندهای در شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران تشکیل شد و بازپرس آرش سیفی دستور بررسی فیلم دوربین مداربسته و شناسایی عاملان اسیدپاشی را صادر کرد.
کارآگاهان پس ازبررسی فیلم دوربین مداربسته مغازه، اظهارات قربانی را تأیید کردند. بدین ترتیب این احتمال از سوی بازپرس جنایی مطرح شد که اسیدپاشی با انگیزه انتقامجویی انجام گرفته است.درادامه تحقیقات جوان مصدوم ماجرایی را برای بازپرس وکارآگاهان فاش کرد وگفت: اردلان و برادرش از قاچاقچیان حرفهای هستند و از من کینه عمیقی به دل دارند.
تصور میکنم که اردلان طراح این اسیدپاشی باشد. سالها قبل یکی از برادران او را با مقدار زیادی مواد مخدر دستگیر کردند که بعد هم اعدام شد. بعد از این ماجرا اردلان کینه مرا به دل گرفت.
علتش هم این بود که تصور میکرد من برادرش را لو داده ام. او سال گذشته نیز داخل ساک برادرم یک کیلو هروئین و یک اسلحه گذاشت و ماجرا را به پلیس خبر داد. برادر من به اتهام حمل مواد و سلاح بازداشت شد و بعد از دستگیری برادرم، تمام تلاش خود را کرد تا وی اعدام شود. او بزرگترین دشمن زندگی من است و تصور میکنم که عامل اصلی این اسیدپاشی اردلان باشد.
اجیر کردن اسیدپاش
کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی با بهدست آوردن این اطلاعات به سراغ اردلان رفته اما او که منکر اسیدپاشی بود ادعا کرد در زمان حادثه درمحل دیگری بوده و شاهد هم دارد.اما از آنجا که احتمال دست داشتن اردلان در این ماجرا قوی بود، کارآگاهان به تحقیقات ادامه دادند و در بررسیها اطلاعاتی بهدست آوردند که نشان میداد مسیر را درست رفتهاند.
تا اینکه کارآگاهان مبارزه با جرایم جنایی از رابطه پنهانی اردلان با دو پسر جوان به نامهای وحید و سینا با خبر شدند. دو پسری که بررسیها نشان میداد در اجرای سناریوی اسیدپاشی نقش داشتهاند و عاملان اصلی این ماجراهستند.با افشای این راز، وحید و سینا بازداشت شدند.
متهمان که ابتدا قصد کتمان حقیقت را داشتند زمانی که خود را در مقابل مدارک پلیسی دیدند به ناچار لب به اعتراف گشودند. وحید مدعی شد که بهعنوان واسطه در این ماجرا نقش داشته است و اسید را برای سینا تهیه کرده است اما سینا رامجری اسیدپاشی معرفی کرد.
سینا نیز زمانی که در مقابل بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت قرار گرفت به جرم خود اعتراف کرد. بدین ترتیب بازپرس آرش سیفی دستور تحقیقات بیشتر در این خصوص را صادر کرد.
اسیدپاشی به خاطر پول
سینا پسری ۱۹ ساله، سابقه دار و رویه کوب مبل که تحصیلاتی در سطح سیکل دارد متهم اصلی اسیدپاشی در میوه فروشی است. اسیدپاشی که فیلم آن در فضای مجازی منتشر شد و طراحان و مجری این اسیدپاشی بعد از حدود یک سال دستگیر شدند.
متهم جوان از جزئیات اسیدپاشی گفت
آیا با قربانی اسیدپاشی خصومت داشتی؟
باورتان میشود که تا به حال او را ندیده بودم. نخستین و آخرین باری که شهرام را دیدم زمانی بود که اسید را پاشیدیم.
پس چرا این کار را کردی؟
در یک کلام بگویم به خاطر پول. مجبور بودم این کار را انجام دهم.
چه شرایطی یک انسان را وادار به اسیدپاشی میکند؟
باید رضایت شاکیهایم را میگرفتم. اردلان به من وعده داد که این کار را برایم انجام میدهد و به غیر از آن وعده اجاره یک خانه مجردی برای خودم را هم داد.
چه جرمی مرتکب شده بودی که شاکی داشتی؟
دو سال قبل از این ماجرا، فکر میکنم سال ۹۲ بود، به اتهام آزار و اذیت دو پسر نوجوان بازداشت شدیم. البته اذیت و آزاری در کار نبود، آن زمان من و دوستانم به پارکی در نزدیکی محل زندگیام میرفتیم و مست میکردیم.
دو پنجشنبه پشت سرهم ما راه را بر دو پسر ۱۷ ساله سد کردیم. آنها که خیلی ترسیده بودند از ما بهعنوان آدم ربایی و آزار و اذیت شکایت کردند.
من بازداشت شدم و به زندان افتادم. چون هنوز حکمم صادر نشده است با سند آزاد شدم. برای گرفتن رضایت به سراغ آنها رفتم، شاکیهایم اول گفتند نفری ۱۰ میلیون تومان میگیرند اما بعد گفتن با گرفتن نفری ۵ میلیون تومان رضایت میدهند.
اما من همین پول را هم نداشتم ولی اردلان به من گفت در مقابل انجام اسیدپاشی رضایت شاکیهایم را میگیرد.
اردلان بعد از آن ماجرا به وعدههایش عمل کرد؟
حتی یک ریال هم به من نداد. او بهانهاش این بود که به من گفته که روی صورت شهرام باید اسید را میریختم درصورتی که اسید روی صورتش پاشیده نشده پس پولی در کار نیست.
چطور شد که اردلان این پیشنهاد را به تو داد؟
اردلان از بچه محلهایم است، یک روز به مغازهاش رفتم و باهم مشغول صحبت شدیم. او گفت میخواهم برایم کاری انجام دهی و به خاطر آن پول خوبی گیرت میآید.
گفتم چه کاری؟ شاید بخواهی آدم بکشم! اردلان به من گفت آدمکشی در کار نیست باید آب بریزی روی صورت یک نفر. چند و چونش را هم وحید برایت توضیح میدهد. بعد از آن ماجرا با وحید تماس گرفتم، او واسطه بود و هماهنگیها را انجام میداد.
شب حادثه، وحید به همراه پسر جوانی که صورتش را کاملاً پوشانده بود و چهرهاش را هرگز ندیدم به پارکی در نزدیکی محل حادثه آمد. او ظرف اسید را به من داد و از من خواست ترک موتورسیکلت بنشینم و نقشه را اجرا کنم. من هم صورت و گردنم را پوشاندم و ترک موتورسیکلت نشستم.
آن موقع هم نمیدانستی که قرار است اسید بپاشی؟
من دو ساعت قبل از ماجرا متوجه شدم. اما چون در شرایط بدی بودم و نیاز به پول داشتم این کار را قبول کردم.
ولی پولی دریافت نکردی و شرایطت بدتر شد...
متهم جوان سرش را پایین میاندازد و سکوت میکند.
بعد چه اتفاقی افتاد؟
با موتورسوار ناشناس به مقابل مغازه میوه فروشی رفتیم. او چند قدم آن طرفتر نگه داشت و من از موتور پیاده شدم و در یک چشم برهم زدن اسید را روی اردلان ریختم و فرار کردم.
بعد از فرار چه کردی؟
کار خاصی انجام ندادم به زندگیام ادامه دادم. سر کار میرفتم و زندگی روزانهام را انجام میدادم.
قصد معرفی خودت به پلیس یا فرار را نداشتی؟
هیچ وقت فکرش را نمیکردم که شناسایی شوم برای همین ترسی از دستگیری نداشتم. اما چون از زندان میترسیدم به فکر معرفی خود هم نبودم.